ترجمه مقاله

الیاب

لغت‌نامه دهخدا

الیاب . [ ] (اِخ ) یعنی خداوند پدر اوست ، شش تن به این اسم بودند:
1- رئیس زبولون آنگاه که قوم را در سینا اسم نویسی میکردند. 2- پدر داتان و ابیرام . 3- مهین برادران داود. 4- شخصی لاوی که یکی از اجداد سموئیل بود و الیهوو و ایلیئیل نیز خوانده شده است . 5- پهلوان جادی که هنگام فرار داود از حضور شاؤل بنزد داود رفت . 6- شخصی لاوی که دربان و آوازه خوان هیکل بود. (از قاموس کتاب مقدس ص 97). و رجوع بهمین کتاب شود.
ترجمه مقاله