ترجمه مقاله

الجام

لغت‌نامه دهخدا

الجام . [ اِ ] (ع مص ) لگام پوشانیدن ستور را. (منتهی الارب ). لگام نهادن بر اسب . (از اقرب الموارد). لگام برکردن . (تاج المصادر بیهقی ). || داغ کردن به داغ لجام .(منتهی الارب ). داغ کردن شتر با لجام ، و لِجام داغ ونشانه ٔ شتر است . (از اقرب الموارد). || تا دهان رسیدن آب . (منتهی الارب ) (قطر المحیط). || الجام از حاجت کسی ؛ بازداشتن او، یقال : تکلم فألجمته والقمته الحجر. (لسان العرب از ذیل اقرب الموارد). || چوب نهادن در سوراخ (قلاب ) دیگ تا بدان دیگ را از جا بردارند. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله