ترجمه مقاله

افریز

لغت‌نامه دهخدا

افریز. [ اِ ] (اِ) آنچه از دیوار برآمده باشد مانند سنگی که در جرزهای کوچه بکار میگذارندتا از صدمه محفوظ باشد. (از ناظم الاطباء). طاق خانه . طاق . پیش حائط. (زمخشری ). افریزالحائط؛ کرانه های دیوار بخشت فراگرفته . معرب است . (منتهی الارب ). سیوطی گوید: مما اخذوه [ ای العرب ] من الفارسیة، افریزالحائط. (المزهر سیوطی ). کناره ٔ لب سرای از خشت و گچ . (یادداشت دهخدا). برزین . رجوع به المعرب جوالیقی ص 69و الجمهرة ابن درید شود. || سرای از خشت و گچ برآورده . (منتهی الارب ). خانه ٔ آجری . (ناظم الاطباء). سرای از خشت و گچ . (مهذب الاسماء نسخه ٔ خطی ). || گل میخ در. (ناظم الاطباء). در دوزنده . (منتهی الارب ). ج ، اَفاریز. (مهذب الاسماء نسخه ٔ خطی ).
ترجمه مقاله