ترجمه مقاله

اغیال

لغت‌نامه دهخدا

اغیال . [ اِ ] (ع مص ) به سال دو باربچه آوردن گوسپندان : اغیلت الغنم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). به سال دو بچه آوردن گوسپندان . (آنندراج ). دو بار بچه زائیدن گوسپند در سال . (از اقرب الموارد). || درهم پیچیده شاخ و برگ گردیدن درخت : اغیل الشجر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). درهم پیچیده گردیدن شاخ و برگ درخت . (ناظم الاطباء). بزرگ گردیدن ودرهم پیچیده شدن درخت . (از اقرب الموارد). || شیر غیل خورانیدن بچه را. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). فرزند بر آبستنی شیر دادن . (تاج المصادر بیهقی ). در حاملگی شیر دادن زن بچه ٔ خود را: اغیلت المراءة ولدها؛ ارضعته و هی حامل . (از اقرب الموارد). و به این معنی اِغالَة بالاعلال نیز گفته شود. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || گرد آمدن با زن بچه شیرده . (ناظم الاطباء). گرد آمدن با زن مرضع. (منتهی الارب ). گرد آمدن با زن شیرده . (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله