ترجمه مقاله

اغداق

لغت‌نامه دهخدا

اغداق . [ اِ ] (ع مص ) بسیارقطره گردیدن باران . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بسیار شدن قطره های باران . (از اقرب الموارد). || پرآب شدن چشمه : اغدق العین ؛ غزرت . (از اقرب الموارد). || فراخ معیشت شدن : اغدق العیش ؛ اتسع. (از اقرب الموارد). || پرنعمت شدن زمین : اغدق الارض ؛ اخصبت . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله