ترجمه مقاله

اعفان

لغت‌نامه دهخدا

اعفان . [ اِ ] (ع مص ) خداوند چرم سوراخ دار گردیدن .(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). چرمهای کسی سوراخ گردیدن . (از اقرب الموارد). || بدبو یافتن چیزی را: اعفن الشی ٔ؛ وجده عفناً. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله