ترجمه مقاله

اعتکار

لغت‌نامه دهخدا

اعتکار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بازگردیدن بر چیزی . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). حمله کردن و میل نمودن بر چیزی . (از اقرب الموارد). عَکر. عُکور. (از اقرب الموارد). مثل العکر. (از المصادر زوزنی ). || با هم آمیختن قوم در حرب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). با هم آمیختن قوم در جنگ . (ناظم الاطباء). با هم در هم آمیختن لشکریان در جنگ . (از اقرب الموارد). || بر همدیگر بازگردیدن لشکریان چندانکه شمار آن ممکن نباشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بازگشتن لشکریان بعضی بر بعضی چندانکه شماردن آن مقدور نباشد. (از اقرب الموارد). || نیک تاریک شدن شب وبر هم نشستن سیاهی آن و آمیختن تاریکی کأنه : «کر بعضه علی بعضه من بطوء انجلأه ». (منتهی الارب ). نیک تاریک شدن شب و بر هم نشستن سیاهی آن . (آنندراج ). نیک تاریک شدن شب و بر هم نشستن سیاهی آن و آمیختن تاریکی . (ناظم الاطباء). بهم آمیختن سیاهی مثل آن که بعضی بر بعضی حمله برده باشد بجهت کندی انجلاء آن . (از اقرب الموارد). || سخت سیاه شدن شب که موجب التباس گردد. (از اقرب الموارد). || سخت باریدن باران . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شدت یافتن باران . (از اقرب الموارد). بسیار شدن باران . (تاج المصادر بیهقی ). || گرد برآوردن باد. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). گردآلود کردن باد فضا را. (از اقرب الموارد). || پیوسته دیر بودن جوانی و پاییدن آن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). دوام یافتن و دیر پاییدن جوانی . (از اقرب الموارد). || پیه ناک گردیدن کوهان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || با هم درآمیختن امور مختلف . || حمله نمودن و بازگشتن بعد از فرار. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله