اعاده شدن
لغتنامه دهخدا
اعاده شدن . [ اِ دَ / دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) دوباره به جای خود آمدن . (ناظم الاطباء). بازگردانده شدن :
نشنیدنت ز عادت خود هیچ برنگشت
هرچند مدعای ظهوری اعاده شد.
- اعاده شده ؛ مکررشده . تکراریافته . مکرر یا اعادت کرده . و متکرر. (از منتهی الارب ).
نشنیدنت ز عادت خود هیچ برنگشت
هرچند مدعای ظهوری اعاده شد.
ظهوری (از آنندراج ).
- اعاده شده ؛ مکررشده . تکراریافته . مکرر یا اعادت کرده . و متکرر. (از منتهی الارب ).