ترجمه مقاله

اظهری

لغت‌نامه دهخدا

اظهری . [ اَ هََ] (اِخ ) صاحب الذریعه در ذیل دیوان اظهری قهپایه ای اصفهانی می نویسد وی کاتب بود و سرانجام به دیوانگی دچار شد و آنگاه پای وی را در گلاب شستند و در همانجا بخواب فرورفت و درگذشت . (از الذریعه قسم اول از ج 9). و نصرآبادی آرد: در اوایل گیوه کش بوده بعد از آن نویسنده ٔ عسس اصفهان شده و در آنجا جنون به هم رسانیده این ابیات را در عین حال جنون گفته . جلالای یقین تخلص نقل می کند که با سعیدای نقشبند همراه بودیم اظهری برخورد گفت می خواهم به خانه ٔ شخصی روم شما رفیق باشید. به اتفاق به خانه ٔ آن شخص رفتیم . گلاب طلب داشته درطشتی ریخت و پای خود را شسته پا در گلاب ، گلاب به روی خود زده در همانجا خوابیده فوت شد. شعرش این است :
لخت دل و خون جگر هرگه ز مژگان بگذرد
کشتی به کشتی برخورد طوفان ز طوفان بگذرد.

(از تذکره ٔ نصرآبادی ص 412).


رجوع به ص 413 همان مأخذ شود.
ترجمه مقاله