ترجمه مقاله

اطلس رخ

لغت‌نامه دهخدا

اطلس رخ . [ اَ ل َ رُ ] (ص مرکب ) آن که رویی لطیف چون اطلس دارد :
وجود ما که چو تار قصب ضعیف شده
فکنده دور ز اطلس رخان والا بر.

نظام قاری (دیوان البسه ص 48).


به آسمان قددیبا اگر کشد والا
اگر نه در بر اطلس رخیست والا نیست .

نظام قاری (دیوان البسه ص 48).


ترجمه مقاله