اضان
لغتنامه دهخدا
اضان . [ اِ ] (اِخ ) اطان . نام جاییست . یاقوت آرد: و ابوعمرو اطان روایت کرده و به هر دو لغت (لهجه ) و روایت این بیت ابن مُقبل آمده است :
تَاءَنَّس ْ خلیلی هل تری من ظعائن
تحملن بالعلیاء فوق اضان .
و رجوع به اطان شود.
تَاءَنَّس ْ خلیلی هل تری من ظعائن
تحملن بالعلیاء فوق اضان .
(از معجم البلدان ).
و رجوع به اطان شود.