ترجمه مقاله

اشمونی

لغت‌نامه دهخدا

اشمونی . [ اَ ] (اِخ ) هَجَنَّعبن قیس حارثی اشمونی . از حوثرةبن مهر و از حذیفةبن یمان روایت کرد و عبدالعزیزبن صالح و سعیدبن راشد و عبدالرحمن بن رزین و خلادبن سلیمان از او روایت دارند... ابوسعید عبدالرحمن بن احمدبن یونس حافظ گفت : هجنع در اشمون صعید مصر سکونت داشت و گمان میکنم وی از محدثان کوفه بود. ابوسعد سمعانی نیز وی را همچون ابن یونس آورده است جز اینکه وی او را به اشموس نسبت داده و گفته است او از اهل اشموس بود که قریه ای از صعید مصر است . (از معجم البلدان ). و رجوع به اشموسی شود.
ترجمه مقاله