ترجمه مقاله

اشدان

لغت‌نامه دهخدا

اشدان . [ اِ ] (ع مص ) صاحب بچه ٔ توانا شدن آهوی ماده . (منتهی الارب ). صاحب بچه ٔ توانا شدن ماده آهو. (فرهنگ خطی ). و در اقرب الموارد آمده است : اشدنت الظبیة؛ شَدَن َ ولدها. و ذیل «شدن » آرد: شَدَن َ الظبی و جمیعُ وَلَد ذوات الظلف و الخف و الحافر شُدوناً؛ قوی و ترعرع و استغنی عن امه . و در فرهنگ خطی این معنی بدین سان آمده است : بزرگ بچه شدن آهوی ماده چنانکه احتیاج به شیر دادن بچه نداشته باشد.
ترجمه مقاله