ترجمه مقاله

اسراج

لغت‌نامه دهخدا

اسراج . [ اِ ] (ع مص ) روشن کردن چراغ و فراگرفتن آن . (منتهی الارب ). چراغ را افروختن . (زوزنی ). چراغ فراگرفتن . (تاج المصادر بیهقی ): و یقال انه کان یسرج علی قبره [ قبر اسقلبیوس ] کل لیلة الف قندیل . (عیون الانباء ج 1 ص 16 س 3). || زین بر ستور نهادن . زین نهادن اسب را. (منتهی الارب ). زین برکردن ستور. (تاج المصادر بیهقی ).
ترجمه مقاله