اسداسلغتنامه دهخدااسداس . [ اِ ] (ع مص ) صاحب شتران سِدس شدن . || دندان افکندن شتر بهشت سالگی . (منتهی الارب ). || شش شدن . (تاج المصادر بیهقی ). شش تن شدن قوم . (منتهی الارب ).