ترجمه مقاله

استهداف

لغت‌نامه دهخدا

استهداف . [ اِ ت ِ] (ع مص ) نشانه شدن . (زوزنی ). بنشانه ٔ چیزی شدن . (تاج المصادر بیهقی ). نشانه ٔ چیزی شدن . خود را نشانه ساختن . نشانه کردن خود را: من صنف فقد استهدف . || بلند برآمدن . اهداف . بلند گردیدن . || پائیدن . || کوتاهی کردن دوشنده در دوشیدن . (منتهی الارب ). || انتصاب . راست شدن .
ترجمه مقاله