استقراضلغتنامه دهخدااستقراض . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) وام خواستن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). وام کردن . وام گرفتن . قرض کردن . قرض خواستن .- استقراض کردن ؛ وام خواستن .