استغفر ا
لغتنامه دهخدا
استغفر ا. [ اَ ت َ ف ِ رُل ْ لاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ، صوت مرکب ) بخشایش می جویم از خدای :
نگوید این چنین جز گبر گمراه
ازین گفتارها استغفر اﷲ.
مگوی این کفر و ایمان تازه گردان
بگوی استغفر اﷲ زین تمنا.
سر دشمنان تو استغفر اﷲ
که خود دشمنان ترا سر نباشد
سخن بر سر دشمنت قطع کردم
که مقطع از این شعر بهتر نباشد.
|| خدای ناکرده . هرگز :
مرا هر دم بر آن آرد ستیزش
که خیز استغفر اﷲ خون بریزش .
من رند و عاشق در موسم گل
آنگاه توبه ! استغفر اﷲ.
- استغفر اﷲ ربی و اتوب الیه و اسئله التوبة ؛ بخشایش میجویم از خدای پروردگار خویش و بازمیگردم بسوی او. آمرزش خواهم از خدای خویش و بسوی او بازگردم .
نگوید این چنین جز گبر گمراه
ازین گفتارها استغفر اﷲ.
ناصرخسرو.
مگوی این کفر و ایمان تازه گردان
بگوی استغفر اﷲ زین تمنا.
خاقانی .
سر دشمنان تو استغفر اﷲ
که خود دشمنان ترا سر نباشد
سخن بر سر دشمنت قطع کردم
که مقطع از این شعر بهتر نباشد.
؟
|| خدای ناکرده . هرگز :
مرا هر دم بر آن آرد ستیزش
که خیز استغفر اﷲ خون بریزش .
نظامی .
من رند و عاشق در موسم گل
آنگاه توبه ! استغفر اﷲ.
حافظ.
- استغفر اﷲ ربی و اتوب الیه و اسئله التوبة ؛ بخشایش میجویم از خدای پروردگار خویش و بازمیگردم بسوی او. آمرزش خواهم از خدای خویش و بسوی او بازگردم .