استطبابلغتنامه دهخدااستطباب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) درمان پرسیدن از طبیب . طلب طبیب و دواشناس کردن . یقال : هو یستطب ّ لوجعه ؛ ای یستوصف الدواء ایها یصلح لدائه . (منتهی الارب ). || وصف علاج کردن . (زوزنی ). صفت علاج کردن . || علّت خواستن .