استرقاق
لغتنامه دهخدا
استرقاق . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بنده گرفتن . (زوزنی ).ببنده گرفتن . (تاج المصادر بیهقی ). بنده گرفتن کسی را. بنده کردن . طلب بندگی کردن . شخصی را برده ٔ خود قرار دادن (اصطلاح فقه ). || تُنُک شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). تُنُک گردیدن . (منتهی الارب ). || فرورفتن ، چنانکه آب در زمین : استرق الماء؛ فرورفت آب بر زمین مگر اندک . (منتهی الارب ).