اسبکرارلغتنامه دهخدااسبکرار. [ اِ ب ِ ] (ع مص ) بر پهلو خفته یازیدن . || یازیدن شیر وقت برجستن . || تمام بالا شدن دختر. (منتهی الارب ). تمام بالا شدن جوان . (زوزنی ). || متکبر شدن . (زوزنی ).