از آن رو
لغتنامه دهخدا
از آن رو. [ اَ ] (حرف اضافه + صفت + اسم ) از آن سو. از آن طرف :
هم آنگاه خسرو از آن روی ِ کوه
پدید آمد از راه ، دور از گروه .
|| (حرف ربط مرکب ) از آن جهت . چون . زیرا.
- از آن رو که ؛ چونکه . زیرا که .
هم آنگاه خسرو از آن روی ِ کوه
پدید آمد از راه ، دور از گروه .
فردوسی .
|| (حرف ربط مرکب ) از آن جهت . چون . زیرا.
- از آن رو که ؛ چونکه . زیرا که .