ارسنگ
لغتنامه دهخدا
ارسنگ . [ اَ س َ ] (اِخ ) محرّف ارثنگ .ارژنگ . (برهان ) (جهانگیری ). نگارخانه ٔ مانی . (جهانگیری ). و در جهانگیری این بیت شاهد آمده :
همی تافت از پرنیان روی خوبش
نگاریست گوئی پر ارسنگ مانی .
و در دیوان چ عبدالرسولی ((ارتنگ )) است .
همی تافت از پرنیان روی خوبش
نگاریست گوئی پر ارسنگ مانی .
فرخی .
و در دیوان چ عبدالرسولی ((ارتنگ )) است .