ترجمه مقاله

ارسطیفس

لغت‌نامه دهخدا

ارسطیفس . [ اَ رِ ف ِ ] (اِخ ) قورینائی . (تاریخ الحکمای قفطی ص 25). یا ارسطیفس الرفنی یا ارسطیفوس قورینائی . (طبقات الامم قاضی صاعد اندلسی ). قفطی گوید: وی از اهل قورینا بود و گویند قورینا در قدیم همان رفینه ٔ شام نزدیک حمص بود. واﷲ اعلم . و من مکتوبی از او دیدم که این رفنی را از فلاسفه ٔ یونان یاد کرده اند و او را پیروانی بود و فلسفه ٔ او فلسفه ٔ اولیه است پیش ازآنکه فلسفه تحقق یابد و فرقه ٔ او از فرق هفتگانه ایست که ما در ترجمه ٔ افلاطون آورده ایم و اصحاب او را ((قورینائیین )) خوانند منسوب بشهر قورینا و فلسفه ٔ آنان در ازمنه ٔ بعد از یادها برفت . زیرا فلسفه ٔ مشائین استحکام یافت . او راست : کتاب الجبر معروف به حدود و ابوالوفامحمدبن محمدالحاسب آنرا نقل و اصلاح کرده است و نیز ابوالوفا شرحی بر این کتاب دارد که در آن مسائل را با براهین هندسی تعلیل کرده است و هم او راست کتاب قسمةالاعداد. (تاریخ الحکماء چ لیبسک ص 70). تولد او در قورینا به سال 390 ق . م . بود و او تلمیذ سقراطو مؤسس نحله ٔ قورینائیین است . وی عقاید سقراط را در امر اهمال عقاید و افکار سلف و توسعه ٔ شخصیت اخلاقی را غایت زندگی دانستن ، محترم میشمرد ولی درباره ٔ اصول اخلاقی با او موافق نبود و لذت را غایت همه ٔ اعمال بشری میدانست و هدف او جلب لذت و دفع الم بود. چون ارسطیفس بمداهنه های درباری آشنا بود، قسمتی از عمر خود را در صقلیه در دربار دو تن از طاغیه های آنجا موسوم به دنیس گذرانید. دیوجانس او را سگ درباری مینامید. مؤلف کشف الظنون نام او را ارسطیقوس الیونانی آرد و کتاب قسمةالاعداد و کتاب الجبر او را نیز نام می برد. و رجوع به ابرخُس الزفنی در همین لغت نامه شود.
ترجمه مقاله