ادانة
لغتنامه دهخدا
ادانة. [ اِ ن َ ] (ع مص ) فرومایه و ضعیف گردانیدن . || خسیس شدن : اُدین َ (مجهولاً)؛ خسیس و فرومایه گردید و ضعیف و سست شد. || وام دادن . (تاج المصادر بیهقی ): ادنته ؛ وام دادم او را. (منتهی الارب ). || وام گرفتن : ادان هو؛ وام گرفت .(منتهی الارب ). || بمهلت چیزی خریدن و بهای آنرا وام دار شدن . تقول : منه ادنی عشرة دراهم . (منتهی الارب ). || جزا دادن . (مؤید الفضلاء).