ترجمه مقاله

اختمار

لغت‌نامه دهخدا

اختمار. [ اِ ت ِ ](ع مص ) خمیر شدن . || خمیر کردن . || برآمدن آرد سرشته . || معجر پوشیدن . معجر برافکندن . خِمار بر سر افکندن . خِمار پوشیدن زن .سرپوش افکندن . (زوزنی ). مقنعه بر سر افکندن . || رسیده شدن می و جوش زدن آن . (منتهی الارب ). || بگردیدن بوی خمر. (تاج المصادر بیهقی ).
ترجمه مقاله