ترجمه مقاله

ابومخنف

لغت‌نامه دهخدا

ابومخنف . [ اَ م ِ ن َ ] (اِخ ) لوطبن یحیی بن سعیدبن مِخْنَف بن سلیم الازدی . و مخنف بن سلیم جد ابومخنف از اصحاب علی علیه السلام بود و از رسول صلوات اﷲ علیه روایت کند. و ابن الندیم گوید: بخط احمدبن الحارث الخزاز خواندم که علماءگفته اند که در اخبار و فتوحات عراق ابومخنف بر دیگران برتری دارد و در اخبار خراسان و هند و فارس تفوق مدائنی راست و در امر حجاز و سیرت ، فضل واقدی را باشد و در فتوح شام هرسه برابرند. -انتهی . و طبری عمده ٔمطالب کتب او را در تاریخ خود نقل کرده است . لیکن اصل هیچیک از مؤلفات ابومخنف بدست نیامده است و کتابها که بدو نسبت کنند مجهول و برساخته ٔ متأخرین باشد و یاقوت در معجم الأدباء گوید: مخنف بن سلیمان از اصحاب علی علیه السلام بود و ازرسول روایت داشت و صاحب تصانیف است در فتوح و حروب اسلام . ویحیی بن معین گوید: او کوفی است و حدیث او بچیزی نیست . وفات او به سال 157 هَ . ق . بود - انتهی . و محدث استرابادی در منهج المقال فی تحقیق احوال الرجال گوید: مردم شیعی را برخلاف اهل سنت بر نقل و روایت وی وثوقی تمام است . علامه ٔحلی گوید: ابومخنف رضی اﷲ عنه شیخ من اصحاب الاخبار بالکوفة و وجههم و کان یسکن الی ما یرویه . لکن عامه را بعلت شیعی بودن ابومخنف بر روایات وی اعتمادی نیست . فیروزآبادی گوید: لوطبن یحیی اخباری شیعی تألف من نقله السیر، متروک . و دارقطنی گوید: اخباری ﱡ ضعیف . و مجلسی در بحار وی را از علمای جماعت گمان برده است و بی شک بر اصلی نیست . و ابوعمرکشی ابومخنف را از اصحاب امیرالمؤمنین علی علیه السلام گفته است و آن نیز براساسی نباشد چنانکه شیخ ابوجعفر طوسی در رجال خود گوید: و عندی ان ّ هذا غلط لان ّ لوطبن یحیی لم یلق امیرالمؤمنین و کان ابوه یحیی من اصحابه . و آنچه متفق علیه خاصه است این است که ابومخنف از اصحاب ابوعبداﷲ جعفربن محمد الصادق بوده . و نجاشی گوید: گروهی گفته اند که ابومخنف از اصحاب ابوجعفر محمدبن علی الباقر علیه السلام است و آن درست نباشد. و بعضی گفته اند که جدّاعلای وی مخنف نیز درک خدمت علی بن ابیطالب علیه السلام کرده و در خلافت آن حضرت حکومت اصفهان داشته است و ابومخنف لوط در شرح حال مخنف جدّ خویش کتابی بنام اخبار مخنف بن سلیم کرده است . و ابن الندیم کتب ذیل را بدو نسبت کند: کتاب الردة. کتاب فتوح الشام . کتاب فتوح العراق . کتاب الجمل . کتاب صفین . کتاب اهل النهروان والخوارج . کتاب الغارات . کتاب الحریث ابن راشد و بنی ناجیة. کتاب مقتل علی رضی الﷲ عنه . کتاب مقتل حجربن عدی . کتاب مقتل محمدبن ابی بکر والا شتر و محمدبن ابی حذیفة. کتاب الشوری و مقتل عثمان . کتاب المستورد ابن علفه (در بعض کتب دیگر کتاب المیسور ابن علقمه ؟) کتاب مقتل الحسین علیه السلام . کتاب وفاة معاویة و ولایة ابنه یزید و وقعة الحرة وحصار ابن الزبیر. کتاب المختاربن ابی عبید. کتاب سلیمان بن صرد و عین الوردة. کتاب مرج راهط و بیعة مروان و مقتل الضحاک بن قیس . کتاب مصعب و ولایته العراق . کتاب مقتل عبداﷲبن الزبیر.کتاب مقتل سعیدبن العاص .کتاب حدیث یا حمیرا و مقتل ابن الاشعت . کتاب بلال الخارجی . کتاب نجدة ابی قبیل . کتاب حدیث الازارقة. کتاب حدیث روستقبان . کتاب شبیب الخارجی و صالح بن مسرح . کتاب مطرف بن المغیرة. کتاب دیرالجماجم و خلع عبدالرحمن بن الاشعث . کتاب یزیدبن المهلب و مقتله بالعقر. کتاب خالدبن عبداﷲ القسری و یوسف بن عمر و موت هشام و ولایة الولید. کتاب یحیی . کتاب الضحاک الخارجی - انتهی . و در معجم علاوه بر کتابهای مزبور کتاب زیدبن علی و کتاب الخوارج و المهلب بن ابی صفرة را نیز به لوط منسوب داشته . و بعضی کتاب اخبار مخنف بن سلیم . کتاب السقیفه . کتاب فتوح خراسان . کتاب اخبار الحجاج . کتاب اخبار ابن الحنفیة. کتاب اخبار محمدبن ابی بکر. کتاب اخبار زیاد. کتاب الشوری . کتاب الخطبة الزهراء را بر نامهای کتب او افزوده اند.
ترجمه مقاله