ترجمه مقاله

ابوسالم

لغت‌نامه دهخدا

ابوسالم . [ اَ ل ِ ] (اِخ ) ابراهیم . سیزدهمین ِ ملوک بنومرین بمراکش . او معاصر مورخ و حکیم مشهور ابن خلدون است . و ابن خلدون ریاست کتّاب و سرکاتبی او داشت . پس از مرگ پدر برادر ابوسالم ، ابوعنان بسلطنت رسید و ابوسالم بغرناطه نفی شد، و بعد از مرگ ابوعنان مردم مراکش او را نامزد پادشاهی کرده و از غرناطه به سال 760 هَ . ق . بطلبیدند لکن امیر غرناطه محمدبن ابی الحاج بدین امر رضا نمیداد و وی را از بازگشت بمراکش مانع می آمد، عاقبت به میانجی گری و پایمردی پادشاه قشتاله وی بمراکش شد و ملک موروث را قبضه کرد. پس از دو سال (سال 762) امرا با برادر او تاشفین بیعت کردند واو مغلوب و مقتول گشت .
ترجمه مقاله