ترجمه مقالهسوشال تریدینگ

ابوالفرج

لغت‌نامه دهخدا

ابوالفرج . [ اَ بُل ْ ف َ رَ ] (اِخ ) ابن ابی سعید یمامی . ابن ابی اصیبعه گوید: او در صناعت طبیه فاضل و در علوم حکمیه متمیز بود و در نزد پدر خویش صناعات طبیه و حکمیه را فرا گرفت و در شرح حال او آمده است که آنگاه که شیخ الرئیس ابوعلی بن سینا با علاءالدوله ٔ دیلمی باهواز آمد ابوالفرج اقامت شیخ را بدانجا مغتنم شمرده و مسائلی بسیار در طب نظری و عملی از شیخ سؤال کرد و شیخ اجوبه ٔ آن مبسوط بنگاشت و ابوالفرج نگاشته های شیخ را منتظم و مرتب ساخت و پاره ای اضافات بر آن آورد و این کتاب در میان اطبا مشهور بود و در کتب خویش بسیار از آن نقل کرده اند و نیز او را کتابی بوده است در معالجات همه ٔ امراض و در آن اختلاف آراء اطبا و اختلاف امزجه را نیز بیان کرده لکن از این دو کتاب اکنون نسختی نمانده است و او ده سال پس از وفات شیخ الرئیس درگذشته است و مولد و منشاء او بصره است .
ترجمه مقالهسوشال تریدینگ