ترجمه مقاله

آوند

لغت‌نامه دهخدا

آوند. [ وَ ] (اِ) دلیل . بیّنه . (برهان ). حجت :
چنین گفت با پهلوان زال زر
گر آوند خواهی به تیغم نگر.

فردوسی .



|| آونگ :
بر بستر غم خفت عدوی تو چنان زار
کش تن شود از تار قزا کند شکسته
وز دار عنان گشت حسود تو نگونسار
چون خوشه ٔ انگور بر آوند شکسته .

سوزنی .


ترجمه مقاله