ترجمه مقاله

آفندیدن

لغت‌نامه دهخدا

آفندیدن . [ ف َ دی دَ ] (مص ) اَفندیدن .
جنگ کردن . جدال و عداوت و خصومت ورزیدن :
در دل او آن نصیحت کار کرد
ترک آفندیدن و پیکار کرد.

لبیبی .


ترجمه مقاله