آسیابانی
لغتنامه دهخدا
آسیابانی . (حامص مرکب ) حرفه ٔ آسیابان . طِحانت . آسبانی :
آنکه رفتم بکسب فضل و هنر
کاشکی رفتمی بدهقانی
کاش کردی بدهر بخت سیاه
روسفیدم به آسیابانی .
آنکه رفتم بکسب فضل و هنر
کاشکی رفتمی بدهقانی
کاش کردی بدهر بخت سیاه
روسفیدم به آسیابانی .
؟