آریغ
لغتنامه دهخدا
آریغ. (اِ) کراهت و کینه یا نفرتی که از قول یا فعل کسی در دل گیرند. دل سردی :
آه از غم آن نگار بدمهر
کآریغ ز من بدل گرفته .
آزیغ را نیز بمعانی مذکوره در فرهنگها ضبط کرده اند و ظاهراً یکی تصحیف دیگریست .
آه از غم آن نگار بدمهر
کآریغ ز من بدل گرفته .
خسروانی .
آزیغ را نیز بمعانی مذکوره در فرهنگها ضبط کرده اند و ظاهراً یکی تصحیف دیگریست .