ترجمه مقاله

گرج

لغت‌نامه دهخدا

گرج . [ گ ُ ] (اِخ ) ولایت گرجستان «به روسی گروزی جیا» ، فارسی و ترکی گورجستان ، به زبان گرجی «ساخارثولو» و منسوب بدان را «گرجی » گویند: گرجستان بمعنی وسیع کلمه شامل ناحیه ٔ ماوراء قفقاز غربی و مرکزی است که مسکن اقوامی است که بزبانهای «خارثولی » تکلم میکنند از بحر اسود تا اندکی بیش از 100هزارگزی شمال تفلیس ، و بمعنی اخص تقریباً شامل حکومت تفلیس است . رجوع به دائرة المعارف اسلام (ژئرژی ) شود. گرج به قوم ساکن گرجستان نیز اطلاق شده . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). نام ولایتی است که آن را گرجستان میگویند. (برهان ) (آنندراج ) (غیاث ). و آن را ارمن نیز گویند. (آنندراج ) :
در هوا میکرد خود بالای برج [ اژدها ]
که هزیمت میشد ازوی روم و گرج .

مولوی (مثنوی چ علاءالدوله ص 220).


ترجمه مقاله