ترجمه مقاله

واعیة

لغت‌نامه دهخدا

واعیة. [ ی َ ](ع ص ) مؤنث واعی . حافظ و نگهبان . (غیاث اللغات ). || نگاه دارنده و شنوا و شنونده . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). شنوا. (ناظم الاطباء) :
گرچه ناصح را بود صد داعیه
پند را اذنی بباید واعیه .

مولوی .


و رجوع به واعی شود. || فریاد و غیوکننده . (آنندراج ). || (اِ) بانگ و فریاد. (منتهی الارب ). صراخ . صوت . (اقرب الموارد). || بانگ بر مرده . (از اقرب الموارد). سخت گریستن بر مرده . بانگ و فریاد بر مرده . زاری بر مرده . رجوع به واعی شود.
ترجمه مقاله