ترجمه مقاله

متعمد

لغت‌نامه دهخدا

متعمد. [ م ُ ت َ ع َم ْ م ِ ] (ع ص ) آهنگ کاری کننده . (از منتهی الارب ). کسی که با تحمل و وقار کار می کند و با قصد و آهنگ مشغول کار می گردد. کسی که جد و جهد می کند و بطور عمد و دانسته کار می کند. (ناظم الاطباء). قصد کننده کاری را. و رجوع به تعمد شود.
ترجمه مقاله