ترجمه مقاله

شورنده

لغت‌نامه دهخدا

شورنده . [رَ دَ / دِ ] (نف ) شوینده . شست وشودهنده . (فرهنگ فارسی معین ). || تعمیددهنده . (یادداشت مؤلف )(فرهنگ فارسی معین ) : به شما میگویم نیست در فرزندان آدمیان پیغمبر بزرگتر از یحیی شورنده . (ترجمه ٔ دیاتسارون ص 90). آمدند پیش عیسی و گفتند شورنده ما را پیش تو فرستاد. (ترجمه ٔ دیاتسارون ص 91).
ترجمه مقاله