ترجمه مقاله

ریو

لغت‌نامه دهخدا

ریو. [ وْ ] (اِخ ) نام پسر کاوس . (ناظم الاطباء). نام پسر کیکاوس که داماد طوس بود و بر دست فرودبن سیاوش کشته شد. (برهان ) (آنندراج ) (از فرهنگ جهانگیری ) (از انجمن آرا) (از شرفنامه ٔ منیری ) :
چو با تیغ نزدیک شد ریو نیو
به زه برنهاد آن خمانیده شیو.

فردوسی .


نگهبان ایشان همی بود ریو
که بود او دلیر و هشیوار و نیو.

فردوسی .


رجوع به ریو در معنی فریب نیز شود.
ترجمه مقاله