ترجمه مقاله

اسماعیل پاشا

لغت‌نامه دهخدا

اسماعیل پاشا. [ اِ ] (اِخ ) (کرجی ) یکی از وزراءعصر سلطان محمودخان اول . وی اصلاً سمت بردگی داشت و خزینه دار بعضی مخدومین خود بود و بعداً بدرجه ٔ یوزباشی (ریاست صده ) نایل گشت آنگاه با وظیفه ٔ خوانسالاری موظف شد و سپس پیشکار ابراهیم پاشا صدراعظم گردید و در وقعه ٔ سال 1143 هَ . ق . دارای وظیفه ٔ مهمی بود سپس رئیس بکتاشیان و بعد رئیس ینی چریان شد و آنگاه به رتبه ٔ وزارت ترفیع یافت و هدف نهائی او صدارت بود لذابیکار نشستن نمیتوانست و همیشه در تقلا بود تا در سال 1145 به ایالت روم ایلی و سپس بمعیت عبداﷲپاشا سرعسکر ایران تعیین شد و در سنه ٔ 1147 والی بغداد شد و یک سال بعد در موقع نخستین عزل ناگهانی علی پاشا با کم» آغاباشی بمسند صدارت عظمی ترفیع یافت . در موقع ریاست بکتاشیان در سف» دماء بی پروایی میکرد و تحقیقات لازمه برای حقانیت بعمل نمی آورد و با این وصف آوازه ٔ مهارت و اقتدار او در افواه عوام افتاده و مشهور شده بود. در زمان صدارت وی هم باب رشوه و ارتشا مفتوح گردید لذا مدت صدارت او از هشتادوهفت روز تجاوز نکرد وپس از معزولی اموالش را مصادره کردند و او را به رودس تبعید و بعد به ساقز منتقل کردند و بالاخره باز به محافظی حانیه منصوب گردید و او در همین جا درگذشت . شخصی سفا» و هتا» و نادان بود. (قاموس الاعلام ترکی ).
ترجمه مقاله