صدمه
/sad[a]me/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. آسیب.
۲. آزار.
۳. [قدیمی] راندن و دفع کردن.
۴. [قدیمی] کوبیدن دو چیز به هم.
۵. [قدیمی] مصیبت.
〈 صدمه خوردن (دیدن): (مصدر لازم)
۱. آسیب دیدن.
۲. آزار دیدن.
〈 صدمه کشیدن: (مصدر لازم) رنج و آزار کشیدن؛ تحمل مشقت کردن.
〈 صدمه زدن: (مصدر لازم)
١. آسیب زدن.
٢. آزار رساندن.
۲. آزار.
۳. [قدیمی] راندن و دفع کردن.
۴. [قدیمی] کوبیدن دو چیز به هم.
۵. [قدیمی] مصیبت.
〈 صدمه خوردن (دیدن): (مصدر لازم)
۱. آسیب دیدن.
۲. آزار دیدن.
〈 صدمه کشیدن: (مصدر لازم) رنج و آزار کشیدن؛ تحمل مشقت کردن.
〈 صدمه زدن: (مصدر لازم)
١. آسیب زدن.
٢. آزار رساندن.