جف القلم
/jaffa(o)lqalam/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
قلم خشک شد. Δ مٲخوذ از حدیث «جَفَّ القَلَمُ بِما اَنت لائقٌ» (= خشک شد قلم به آنچه سزاوار بودی) یا «جَفَّ القَلَمُ بِما هُوَ کائِنٌ اِلی یَومِالدّین» (= خشک شد قلم به آنچه در لوح محفوظ ثبت شده و تغییرپذیر نیست). معنی گفته شده در موردی گفته میشود که بخواهند قطعیت سرنوشت و تفکر جبری را برسانند.