ترجمه مقاله

یخ

فرهنگ فارسی عمید

آبی‌که از شدت سردی بسته و سفت شده باشد؛ هسر؛ هسیر؛ هتشه؛ کاشه.
⟨ یخ بستن: (مصدر لازم) منجمد شدن آب یا چیز دیگر از شدت سردی؛ فسرده شدن.
⟨ یخ کردن: (مصدر لازم)
۱. سرد شدن.
۲. [مجاز] دچار ترسیدن یا شگفت‌زدگی شدن.
۳. یخ زدن؛ فسرده شدن.
ترجمه مقاله