کنایه
فرهنگ فارسی عمید
۱. (ادبی) در بیان، کلمهای که غیر از معنی حقیقی خود، برای معنی و مدلول دیگری استعمال شود، مانندِ کاسهسیاه و سیهکاسه (= بخیل؛ خسیس).
۲. سخن مبنی بر طعنه، توهین، یا ریشخند.
۳. (اسم مصدر) (ادبی) گفتن لفظی یا سخنی که بر غیر معنی اصلی خودش به معنی و مدلول دیگری دلالت کند.
〈 کنایه زدن: (مصدر لازم) کنایه گفتن؛ کلمۀ کنایهآمیز به کسی گفتن.
۲. سخن مبنی بر طعنه، توهین، یا ریشخند.
۳. (اسم مصدر) (ادبی) گفتن لفظی یا سخنی که بر غیر معنی اصلی خودش به معنی و مدلول دیگری دلالت کند.
〈 کنایه زدن: (مصدر لازم) کنایه گفتن؛ کلمۀ کنایهآمیز به کسی گفتن.