چند
فرهنگ فارسی عمید
۱. عدد و مقدار مجهول و نامعین معمولاً از سه تا نه.
۲. کلمهای برای پرسش از مقدار یا اندازه؛ چه مقدار؛ چندتا: چندصفحه خواندی؟.
۳. (قید) به چه قیمتی: خانهات را چند خریدی؟.
۴. دارای بیش از دو چیز (در ترکیب با کلمۀ دیگر): چندکاره، چندپهلو.
۵. (قید) تاکی؟؛ چندبار:◻︎ چند پری چون مگس از بهر قوت / در دهن این تنهٴ عنکبوت؟ (نظامی۱: ۵۶).
〈 چندوچون: چگونگی؛ کیفیت؛ کموکیف.
۲. کلمهای برای پرسش از مقدار یا اندازه؛ چه مقدار؛ چندتا: چندصفحه خواندی؟.
۳. (قید) به چه قیمتی: خانهات را چند خریدی؟.
۴. دارای بیش از دو چیز (در ترکیب با کلمۀ دیگر): چندکاره، چندپهلو.
۵. (قید) تاکی؟؛ چندبار:◻︎ چند پری چون مگس از بهر قوت / در دهن این تنهٴ عنکبوت؟ (نظامی۱: ۵۶).
〈 چندوچون: چگونگی؛ کیفیت؛ کموکیف.