چاره سنجفرهنگ فارسی عمیدکسی که در کاری بیندیشد و راه چاره را بسنجد و دریابد؛ چارهاندیش: ◻︎ ز شادی به فرزانهٴ چارهسنج / بسی تحفهها داد از مال و گنج (نظامی۶: ۱۱۲۸).