پوستگال
فرهنگ فارسی عمید
۱. پوست زیر دنبۀ گوسفند.
۲. پوست دنبۀ گوسفند که پشکل از آن آویخته باشد: ◻︎ دوستی کز پی پیاله کنند / بدل دنبه پوستگاله کنند (سنائی: مجمعالفرس: پوستگاله).
۲. پوست دنبۀ گوسفند که پشکل از آن آویخته باشد: ◻︎ دوستی کز پی پیاله کنند / بدل دنبه پوستگاله کنند (سنائی: مجمعالفرس: پوستگاله).