پریشیدهفرهنگ فارسی عمید۱. پریشانشده؛ آشفته: ◻︎ پریشیدهعقل و پراکندههوش / ز قول نصیحتگر آکندهگوش (سعدی۱: ۱۰۳).۲. پراکنده.