پرپر
فرهنگ فارسی عمید
صدای پر زدن پرنده.
〈 پرپر زدن:
۱. (مصدر لازم) بالوپر زدن پرنده.
۲. [مجاز] جان دادن و مردن.
〈 پرپر کردن: (مصدر متعدی) از هم کندن و ریزریز کردن برگهای گل.
〈 پرپر زدن:
۱. (مصدر لازم) بالوپر زدن پرنده.
۲. [مجاز] جان دادن و مردن.
〈 پرپر کردن: (مصدر متعدی) از هم کندن و ریزریز کردن برگهای گل.