ترجمه مقاله

پاتیل

فرهنگ فارسی عمید

دیگ دهان‌فراخ معمولاً از جنس مس.
⟨ پاتیل شدن: (مصدر لازم) ‹پاتیلی شدن› [عامیانه، مجاز] مستِ مست شدن و از پا درآمدن.
ترجمه مقاله