ترجمه مقاله

ورخج

فرهنگ فارسی عمید

۱. زشت.
۲. بی‌مقدار؛ پست: ◻︎ دریغ دفتر اشعار ناخوش سردم / که بُد نتیجهٴ طبع ورخج مردارم (سوزنی: مجمع‌الفرس: ورخج).
ترجمه مقاله